آیه 26 سوره ابراهیم

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ

[14–26] (مشاهده آیه در سوره)


<<25 آیه 26 سوره ابراهیم 27>>
سوره :سوره ابراهیم (14)
جزء :13
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و مثل کلمه کفر (و روح پلید) مانند درخت پلیدی است که ریشه‌اش به قلب زمین نرود بلکه بالای زمین افتد و (زود خشک شود و) هیچ ثبات و بقایی ندارد.

و مَثَل کلمه ناپاک [که عقاید باطل و بی پایه است] مانند درخت ناپاک است که از زمین ریشه کن شده و هیچ قرار و ثباتی ندارد.

و مَثَل سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد.

و مثل سخن ناپاك چون درختى ناپاك است، كه ريشه در زمين ندارد و برپا نتواند ماند.

(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And the parable of a bad word is that of a bad tree: uprooted from the ground, it has no stability.

And the parable of an evil word is as an evil tree pulled up from the earth's surface; it has no stability.

And the similitude of a bad saying is as a bad tree, uprooted from upon the earth, possessing no stability.

And the parable of an evil Word is that of an evil tree: It is torn up by the root from the surface of the earth: it has no stability.

معانی کلمات آیه

اجتثت: جث: كندن و قطع كردن. در قاموس قطع كردن و از ريشه كندن گفته است . «اجتثت» : از ريشه كنده شده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ «26»

و مَثَل سخن (و اعتقاد) پليد همچون درختى پليد (و بى‌ريشه) است كه از روى زمين برآمده و هيچ ثباتى ندارد.

نکته ها

«اجتثاث» به معناى قلع و قمع و كندن است.

عقايد و كلمات و انسان‌هاى آلوده و منحرف، نه ريشه دارند و نه‌ميوه و نه‌گل و نه‌زيبايى وعطر، نه‌پايدارى نه‌سايه ونه‌رشد، بلكه خارى بر سر راه ديگرانند.

پیام ها

1- از شيوه‌هاى تعليم و تربيت، روش مقايسه است. كَلِمَةً طَيِّبَةً ... كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ

2- شرك و هر چه كه دون اللَّه باشد، ثبات ودوام ندارد. «ما لَها مِنْ قَرارٍ»

3- عقايد باطل همچون علف‌هاى هرز، ريشه‌اى در عمق زمين ندارد، زيرا پايه و مبناى درست ندارد. «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ «26»

وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ: و مثل كلمه ناپاك كه كفر يا فساد يا اضلال يا دعوت به باطل يا اطاعت بغاة است. كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ: مانند درخت ناپاك است مثل حنظل كه تلخ و بوى بد و مكروه طباع سليمه است، و با وجود خباثت و كراهت، اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ‌: جنبانيده و بريده و بركنده جثه آن بالكليه از روى زمين، يعنى آن را هيچ قوت و ثبات و استقامتى نيست.

ما لَها مِنْ قَرارٍ: نيست او را استقرار و استحكام، نه ريشه دارد در زمين، و نه شاخه دارد در هوا.

حاصل آنكه حق تعالى تشبيه فرموده كفر و ضلالت و باطل و فساد را به درخت بى‌اصل، و بيان فرموده كه اين كلمه خبيثه داراى مضار كثيره است بقوله «خبيثة». و ايضا خالى از كليّه منافع بقوله‌ (اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ..) كه به جهت عدم حجت و برهان، ثباتى ندارد، و به سبب شر و فاسد بودن،

«1» كمال الدين، جزء دوّم، باب 33، صفحه 345، حديث 30.

«2» تفسير نور الثقلين، جلد 2، صفحه 536، حديث 58 (به نقل از معانى الاخبار)

جلد 7 - صفحه 49

قرارى نيابد. در مجمع‌ «1»- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه فرمود:

اين «مثل» بنى اميه مى‌باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ «23» أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ «24» تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «25» وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ «26»

ترجمه‌

و در آورده ميشوند آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را در بهشتهائيكه ميرود در زمين آنها نهرها جاودانيان در آن بدستور پروردگارشان درودشان در آنجا سلام است‌

آيا نديدى چگونه زد خدا مثلى را كه قرار داد كلمه پاكيزه را مانند درخت پاكيزه كه بيخش استوار باشد و شاخش در آسمان‌

ميدهد ميوه‌اش را در هر وقتى بدستور پروردگارش و ميزند خدا مثلها را براى مردم باشد كه ايشان دريابند

و مثل كلمه پليد مانند درخت پليد است كه ريشه كن شده از بالاى زمين نباشد مر آنرا هيچ قرارى..

تفسير

چون روز قيامت شود و مردم از حساب فارغ شوند كسانيكه اهل ايمان و اعمال صالحه باشند داخل شوند در بهشت عنبر سرشت كه در پاى درختان و از زير قصور آن نهرهاى آب جارى است و خدا و ملائكه بتحيت و سلام ايشانرا تعظيم و اكرام نمايند و باين اشارت بشارت دهند بدوام سعادت و سلامت براى ايشان بدستور خداوند سبحان چون كلمه طيبه لا اله الا اللّه و ساير اقوال حقّه ايشان مانند درخت خرما و ساير فواكه پاكيزه ريشه آن در اعماق زمين و قلوب صافيه جاى گزين و ثابت شده كه ديگر بهيچ شبهه و وسوسه و باد تندى از جاى خود حركت نميكند و كنده نميشود و شاخه‌هاى آن بآسمان صعود نموده كه از دستبرد نااهل مأمون است و در موعد مقرّر الهى ميوه پاكيزه خود را ميدهد و هميشه مردم از آن بهره مى‌برند و خداوند اين مثلها را ميزند براى مردم تا آنكه تشبيه فرمايد معقول را بمحسوس و نزديك كند معانى را بأفهام و موجب تذكر و تنبه شود در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از تفسير شجره در اين آيه فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اصل آن و امير المؤمنين عليه السّلام فرع آن و ائمه از ذريّه آندو شاخه‌هاى آن و علم ائمه ميوه آن و شيعيان مؤمنان ايشان برگهاى آنند بخدا قسم مؤمنى بدنيا مى‌آيد آندرخت برگى ميآورد و مؤمنى از دنيا ميرود از آندرخت برگى مى‌افتد و قريب باين معنى چندين روايت بمضامين مختلفه وارد شده است كه معلوم است مراد بيان مصاديق جليّه و مقاصد خفيّه است و با اهل بيت اطهار

جلد 3 صفحه 229

و شيعيان اخيار تطبيق شده و مثل كلمه كفر و قول باطل و گفتار ناشايسته مانند درخت پليد تلخ سرشت از قبيل هندوانه ابو جهل و غيره است كه ريشه آن از بالاى زمين كنده شده و قرار و ثباتى ندارد و باندك تزلزلى ساقط و زائل و نابود ميشود و در روايات ما اين شجره به بنى اميّه و اعداء اهل بيت و كفّار تفسير شده است كه بحمد اللّه تعالى ريشه آنها كنده و نامشان محو و آثارشان زائل گرديد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَثَل‌ُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجتُثَّت‌ مِن‌ فَوق‌ِ الأَرض‌ِ ما لَها مِن‌ قَرارٍ «26»

و مثل‌ كلمه‌ خبيثه‌ مثل‌ درخت‌ خبيثه‌ ‌است‌ ‌که‌ كنده‌ ‌شده‌ روي‌ زمين‌ ‌که‌ هيچگونه‌ ثبات‌ و قراري‌ ندارد و باندك‌ زماني‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميرود.

وَ مَثَل‌ُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كلمه‌ خبيثه‌ شرك‌، كفر، ضلالت‌، معاصي‌ الهيه‌ و صفات‌ رذيله‌ ‌است‌ كشجرة خبيثة ‌در‌ بعض‌ اخبار بني‌ اميّه‌ هستند و ‌در‌ بعض‌ اخبار اعداء آل‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و البته‌ اينها مصداق‌ اتم‌ ‌آن‌ هستند و الّا شامل‌ جميع‌ اهل‌ ضلال‌ ‌از‌ كفار و مشركين‌ و معاندين‌ و مخالفين‌ و ظلمه‌ و فساق‌ و فجار ميشود اجتُثَّت‌ مِن‌ فَوق‌ِ الأَرض‌ِ ريشه‌ ندارد فقط چهار صباحي‌ يك‌ جلوه‌ دارد ‌پس‌ بتوسط باد بلاها كنده‌ ميشود و اثري‌ ‌از‌ ‌آن‌ باقي‌ نمي‌ماند.

ما لَها مِن‌ قَرارٍ مشاهده‌ كنيد چه‌ اثري‌ ‌از‌ بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ و ساير ظلمه‌ باقي‌ ماند جز لعن‌ و طرد همين‌ نحو شرك‌ و كفر و ضلالت‌ بكلي‌ نابود ميشود ‌حتي‌ ‌بر‌ ‌خود‌ مشركين‌ و كفار و ظالمين‌ و ضالّين‌ ‌که‌ فرداي‌ قيامت‌ قسم‌ ميخورند وَ اللّه‌ِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِين‌َ انعام‌ ‌آيه‌ 23، و رؤساء انكار ميكنند اضلال‌ تبعه‌ ‌را‌ قال‌َ قَرِينُه‌ُ رَبَّنا ما أَطغَيتُه‌ُ وَ لكِن‌ كان‌َ فِي‌ ضَلال‌ٍ بَعِيدٍ ق‌ 26، فقط و بال‌ و عذاب‌ و سخط و غضب‌ الهي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ باقي‌ ميماند.

385

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 26)- و از آنجا که یکی از بهترین راهها برای تفهیم مسائل استفاده از روش مقابله و مقایسه است بلافاصله نقطه مقابل «شجره طیبه» را چنین بیان می‌کند: اما «مثل کلمه خبیثه و ناپاک همانند درخت خبیث و ناپاک و بی‌ریشه است که از روی زمین کنده شده (و در برابر طوفانها هر روز به گوشه‌ای پرتاب می‌شود و) قرار و ثباتی برای آن نیست» (وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ).

جالب این که در وصف «شجره طیّبه» قرآن با تفصیل سخن می‌گوید و اما به

ج2، ص508

هنگام شرح «شجره خبیثه» با یک جمله کوتاه از آن می‌گذرد.

این یک نوع لطافت بیان است که انسان در مورد ذکر «محبوب» به همه خصوصیات بپردازد اما هنگامی که به ذکر «مبغوض» می‌رسد با یک جمله کوبنده از آن بگذرد!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع